خيال
خيالم در هوايت بال بگشوده
دلم در خاطرات شعر ديرينت
ميان نامه هايت فال بگشوده
و روح تشنه ام پرواز را
در خاطرات شاد و شيرينت
به شوق ديدنت آغاز بنموده
ولي اينجا كنار من
درون كلبه ام
شاعر:غلامرضا ترکمن
خيال
خيالم در هوايت بال بگشوده
دلم در خاطرات شعر ديرينت
ميان نامه هايت فال بگشوده
و روح تشنه ام پرواز را
در خاطرات شاد و شيرينت
به شوق ديدنت آغاز بنموده
ولي اينجا كنار من
درون كلبه ام
شاعر:غلامرضا ترکمن
به نیّت عاشق شدن
سه صلوات فرستادم.
کافی نبود!
گلوی پُر می خواهد.
.
گندم های ســـــبز
اگر پیچ و تاب نمی خوردند
زرد نمی شدند.
.
"سپاس از مهرتان که می
شاعر:محمدحسن چگنی زاده
تقديم به دوست عزيزم استاد جعفر حسين زاده:
در ابتدای غزل یک بهار بارانی
حضور مرد غزل ها ، قـــــرار بارانی
کلافه ام چو کلافی گره گره در هم
چقدر شکوه از این روزگـــــار بارانی
بدون چشم
شاعر:ولی محمد پور
شب درسکوت خانه ِ چشم انتظار یارم
آشفته تاسپیده من بیقرار یارم
هرشب که درخیالم یادش شکفته گردد
تاپاسی ازدل شب دررمزوراز یارم
درشام بی شکیبی شبگردکوچه هایم
غم ازدلم برانید من
شاعر:محمد علی سرفراز
لبخند بزن! قند لبت کم شده انگار
لبخند!که این سینه پر از غم شده انگار
لبخند بزن رو به فنا می رود این دل
لبخند!همان گونه که گفتم شده انگار
بی خنده ی شیرین تو این دل همه زخم است
لبخند!که لبخند تو
شاعر:مهدی معافی
ضربان قلبم چه تند میزند
نگاهم را دوخته ام به ماه
ماهی که دم از برگشتن یارم میزند !
صدای سرفه هایم دیگر به گوشش نمیرسد
حتی ریه هایم هم این بار نفس کشیدن را برایم دشوار ساخته . . .
و چه انتظاری برای
شاعر:عبدالمتین کریمی
دل سرگشته من را نیست سامانی
درد عشقی است ندارد درمــــانی
به مـراد دل خـــود من نرســـم
سهم من از همه دنیا شد پریشانی
قصه عاشقــی ام را به که گویـم
به که گویم که تــو من را جانانی
وصل تو شده
شاعر:مجید انصاری
دلِ من را بَردار
بین دستان پر از عاطفه خویش گذار
قلبِ غمدیده من را بَردار
و در آغوش پر از مهر و صفایت بگذار
آه جانا !
تو به مهتاب بگو، تا که نشیند سَرِ این بالینم
و بپرسد ،
شاعر:مصطفی میرزایی.م
آن
شب بی ماه یادت
هست؟
از چشمان سیاهت
مروارید میریخت
بر چهرهِ ی آفتاب!
* * * * *
پای درخت خواستن
سالهاست می لرزم...
داری پر بار
با چغاله های دل!
در یک پاییز پسین
رسیدند اگر
سینه ها را - همه -
-
شاعر:محمد ترکمان(پژواره)
شاید دلت در کوی یک لیلا شدست ، شاید
که امشب خیالت هم به آغوشم نمی آید
گاهی تمنای وصالت در دلم سنگین
گاهی دگر ، از ترس هم خوابم نبخشاید
گاهی سراسر سطرها در دفترم شادی
آنی دگر حتی خیالت هم نمی
شاعر:خدیجه همتی
شبیخون زد نگاهت
دل من شد اسیر
اما دل تو سیر...
آنقدر اسیر داری
که دل نه اسارتگاه داری!
تو مرا هرروز بکش
زیر رگبار نگاهت
یا به تار زلفت تو مرا دار بزن
یا که شلاق بزن
زیر خورشید رخت
به تماشای
شاعر:مهرداد ایوبی
در دلم طوفان یک صبح خاکستری ریشه زده
دل خونین من زخون جگر به شیشه زده
مهتاب وماه و ستاره توی رویای شبانه
به خیال عشقت در خواب هم اندیشه زده
تورا به شبنم و عطر گلها می سپارم
این عطرخداحافظی که
شاعر:مسعود صادقی
شنیدم که بی قراری
زود فراموشی می گیری
پشیمونی دل شکوندی
رفتی با من نموندی
روز و شبای بدی داری
داد و فریاد , گریه و زاری
نمی خوای که بی وفا شی
همه وقت کنارم باشی
دنبال شادی می گردی
اما
شاعر:مجتبی ذبیحیان
دل سپرده ام من به روی تو
درد دل من ارزوی تو
باختم در این زمانه رو به روی تو
میکشد دلم پر بسوی تو
شاعر:بهزاد خورشیدی
ظرافت شانه هایم را لمس کن
اما بدان
خالقم آنقدر مرا استوار افریده
که تمام غصه های مردانه ات را به دوش
شاعر:الهام اسماعیلی
مرز ما مرز شکوت
مرز ما مرز نگاه
تلاقی چشمها در طلوع یک پگاه
مرز ما مرز قدمها
در امتداد لحظه ها
لحظه هایی در حریم عشق
لحظه هایی در سکوت نبض زندگی
زندگی در طلوع یک نگاه
نگاهی سرشار از
شاعر:آمنه دریس
غزل مهر تو شد بر دل دیوانه ی من
چه کنم که عشق تو شده میخانه ی من
میخانه ای که در آن نه آب است نه شراب
به که گویم که شدم دیوانه ی آن در میخانه ی تو
(امروز سری به دفتر خاطرات کودکی زدم و این
شاعر:محمدصادق امیری
عکس زیبای تو را پیش زلیخا ببرم
به نشابور دلت زیره ی کرمان ببرم
نفسی چاق کنم من ز زمین برخیزم
زان دو چشمان تو من آب به دریا ببرم
ماده آهوی دلم گشته ای،ای شوریده
من صیاد پی ات راه به صحرا
شاعر:امیر محسن ابادی